پوششهاي فلزي - واژه ها و اصطلاحات علمي مربوط به پوشش دهي الكتريكي (آبكاري ) و فرآيندهاي مرتبط با آن
- آموزش آبکاری
- بازدید: 124551
پوششهاي فلزي - واژه ها و اصطلاحات علمي مربوط به پوشش دهي الكتريكي (آبكاري ) و فرآيندهاي مرتبط با آن
1- هدف و دامنه كاربرد
هدف از تدوين اين استاندارد، بيان واژه ها و مفاهيمي است كه بطور گسترده در صنايع و منابع علمي پوشش دهي الكتروليتي ، مورد استفاده قرارمي گيرد. لازم به ذكر است كه اين اصطلاحات جهت استفاده عملي در صنايع آبكاري صادق بوده و لزومأ داراي مفاهيم عملي يكسان در ساير زمينه ها، نخواهد بود.
در بعضي از موارد، با ذكر عبارت ((آبكاري )) به استفاده خاص واژه در زمينه پوششهاي الكتروليتي تأكيد شده است .
با آنكه مفاهيم اوليه الكتريكي ، شيميايي و فيزيكي در صنعت پوشش دهي كاربرد وسيعي دارند، اما به علت شناخت كافي از آنها، در تدوين اين استاندارد از ذكر آنها خودداري مي شود.
واژه نامه لاتين اين اصطلاحات كه به ترتيب حروف تنظيم گرديده ، در انتهاي استاندارد آمده است .
2- تعاريف
در اين استاندارد واژه ها و اصطلاحات با تعاريف زير بكار برده مي شود.
2-1- آبكاري اتوكاتاليستي Autocatalytic Plating
عبارت از تشكيل يك پوشش فلزي در اثر احيأ شيميايي كنترل شده است كه فلز يا آلياژ نشانده شده به عنوان كاتاليزور عمل مي نمايد.
2-2- آبكاري با استفاده از جريان مدوله Modulated current plating
يكي از روشهاي آبكاري الكتريكي است كه در آن دانسيته جريان كاتدي متناوبأ تغيير مي كند.
2-3- آبكاري براق (الكتروليتي ) Bright Plating
فرآيندي است كه منجر به ايجاد پوششي براق و با قابليت انعكاس بالا مي گردد.
2-4- آبكاري برسي Brush plating
يك نوع روش پوشش دهي الكتريكي است كه در آن الكتروليت به وسيله برس يا پارچه به الكترود متصل است . پارچه يا برس ، فقط با آن قسمت از جسم كه بايد آبكاري شود و به همين جهت داراي بار مخالف نيز مي باشد، تماس مي يابد.
2-5- آبكاري بدون جريان الكتريكي (الكترولس ) Electroless plating
واژه اي كه در مورد آبكاريهاي اتوكاليستي بكار برده مي شود، اما توصيه نمي گردد.
2-6- آبكاري بشكه اي (گردان ) Barrel plating
يك نوع آبكاري است كه قطعات بصورت انبوه و در يك مخزن مشبك ضمن حركت چرخشي آبكاري مي شوند. اين روش متفاوت از آبكاري ساكن است كه در آن قطعات بصورت منفرد و آويزان پوشش داده مي شوند.
2-7- آبكاري پالسي Pulse plating
يكي از انواع آبكاري است كه در آن جريان الكتريكي بصورت پالس اعمال مي شود.
2-8- آبي رنگ شدن Blueing
عبارت از تشكيل يك لايه بسيار نازك اكسيد متمايل به آبي بر روي فولاد است كه بطريق حرارت دهي در هوا و يا فرو بردن فولاد در محلولهاي غليظ اكسيد كننده ايجاد مي شود.
2-9- آزاد شدن گاز Gassing
آزاد شدن مشهود گازها از سطح الكترود را در حين عمليات الكتروليز گويند
2-10- آستري Strike
الف - نشاندن فيلم نازك از يك فلز، به منظور بهبود عمليات پوشش دهي بعدي را گويند.
ب - محلولهاي ويژه اي كه براي توليد چنين فيلم هايي بكار گرفته مي شوند.
ج - به ايجاد پوشش نازك ، در زمان نسبتأ كوتاه ، كه به يكي از طرق زير ايجاد شده باشد، گفته مي شود.
- استفاده از يك وان با تركيب شيميايي متفاوت .
- استفاده از شرايط عملياتي متفاوت در همان وان .
2-11- آند Anode
الف - به الكترودي گفته مي شود كه در عمل الكتروليز، در آن يونهاي منفي تخليه ، يونهاي مثبت تر تشكيل مي شود و يا واكنشهاي اكسيداسيون انجام مي گيرند.
ب - جسمي كه با هدف انجام اعمال فوق از آن استفاده مي شود.
2-12- آندايز (اكسيداسيون آندي ) Anodizing
فرآيند اكسيداسيون الكتروليتي است كه در آن لايه سطحي فلز، جهت تأمين خواص حفاظتي ، تزئيني و يا كاربردي به يك نوع پوشش تبديل مي شود.
2-13- آند بي اثر Inert anode
به واژه ((آند نامحلول )) رجوع شود.
2-14- آند نامحلول Insoluble Anode
عبارت از تيغه اي است كه در موقعيت آند قرار مي گيرد ولي انحلال آندي پيدا نمي كند.
2-15- آنوليت Anolyte
الف - در سلول هاي مجهز به ديافراگم ، الكتروليت موجود در منطقه آندي را گويند.
ب - قسمتي از الكتروليت كه در مجاورت آند مي باشد (اين واژه ، در صنعت آبكاري با اين مفهوم ، غير مصطلح است ).
2-16- آنيون Anion
يون حاوي بار منفي را گويند.
2-17- آويز - آويز آبكاري rack,plating rack
وسيله اي است كه براي آويزان كردن و هدايت جريان الكتريكي به قطعات در حين عمليات آبكاري و يا عمليات مرتبط ديگر بكار برده مي شود.
2-18- اچ Etch
الف - زبر و خشن (مخطط) كردن سطح را بر اثر انحلال شيميايي مناسب گويند.
ب - محلولي است كه براي منظور بالا بكار گرفته مي شود.
2-19- اسيدشوئي Pickling
برداشت اكسيد و يا ساير تركيبات را از سطح فلز پايه گويند كه با استفاده از روشهاي شيميايي و يا الكتروشيميايي انجام مي گيرد.
2-20- افزايش ابعادي Buiding up
آبكاري الكتريكي ، به منظور افزايش ابعادي قطعه كار مي باشد.
2-21- اكسيداسيون Oxidation
واكنشي است كه الكترونها از مواد واكنش دهنده خارج مي شوند و بعضأ بطور مشخص براي تركيب اكسيژن با مواد واكنش دهنده نيز بكار مي رود.
2-22- الكتروتايپينگ Electrotyping
توليد صفحات چاپي به طريق الكتروفرمينگ را گويند.
2-23- الكترود Electrode
واژه اي است كه به كاتد و يا آند اشاره دارد.
2- 24- الكترود دو قطبي Bipolar electrode
هدايت كننده اي است كه به منبع جريان متصل نبوده و در حد فاصل آند و كاتد در محلول الكتروليت قراردارد. قسمتي از اين جسم هادي كه به آند نزديك است بعنوان كاتد عمل كرده و قسمتي كه نزديك كاتد است ، بعنوان آند عمل مي نمايد.
2-25- الكترود جريان گير Thief
يك الكترود كمكي است كه براي جذب قسمتي از جريان به سمت خود بكار مي رود. در غير اين صورت ، دانسيته جريان بسيار زيادي ، به قطعه كار منتقل خواهد شد.
2-26- الكترود كمكي رباينده Robber
به واژه الكترود ((جريان گير)) رجوع شود.
2-27- الكتروفورز Electrophoresis
حركت ذرات كلوئيدي باردار را در اثر ايجاد ميدان الكتريكي گويند.
2-28- الكتروليت Electrolyte
هر نوع محلول رسانايي كه براي وان هاي آندايز و يا آبكاري استفاده مي شود.
2-29- آور ولتاژ هيدروژني (ولتاژ مازاد) Hydrogen overvoltage
ولتاژ اضافي نسبت به مقدار نظري است كه جهت آزاد شدن گاز ئيدروژن در شرايط مورد عمل ضروري است .
2-30- املاح زدايي Demineralization
الف - حذف سختي آب ، بطور مثال ، با استفاده از مبادله كننده هاي كاتيوني (كه اصطلاحأ به نرم كردن آب نيز مشهور است )
ب - با واژه ((يون زدايي )) نيز مترادف مي باشد.
2-31- انتقال (مهاجرت يونها) Transference
به حركت يونها در درون الكتروليت به علت ايجاد ميدان الكتريكي گفته مي شود.
2-32- انعطاف پذيري Ductility
به قابليت يك جسم به تغيير شكل پلاستيكي گويند بدون آنكه منجر به گسيختگي شود.
(ب )
2-33- بازدارنده Inhibitor
ماده اي است كه جهت تقليل سرعت واكنشهاي شيميايي و يا الكتروشيميايي مشخص بكار برده مي شود. بعنوان مثال ، بازدارنده هاي مورد استفاده در اسيدشوئي
2-34- بازداشتن Stopping off
بكارگيري مواد نارسانا و مقاوم در محيطهاي شيميايي را بر روي قسمتهايي از آند يا كاتد و يا آويز گويند.
2-35- بازده آند Anode efficiency
بازدهي جريان را در واكنش آندي ، براي يك واكنش معين گويند.
2-36- بازده جريان Current efficiency
نسبتي است كه معمولا به صورت درصد بيان مي گردد و آن عبارت از نسبت جريان مؤثر بكار رفته در انجام يك واكنش خاص ، به جريان تئوريكي و يا نظري حاصل از قانون فاراده مي باشد.
2-37- بازده كاتد Cathode efficiency
بازده جريان را در يك فرآيند كاتدي ، براي يك واكنش كاتدي معين گويند.
2-38- بافر Buffer
ماده اي است كه در برابر تغييرات PHمحلول مقاومت مي كند. هر بافري در محدوده خاصي از PHعمل مي كند.
2-39- براق كردن از طريق غوطه وري Bright dipping
به غوطه وري كوتاه مدت در يك محلول ، به منظور ايجاد سطح براق در فلز را گويند.
2-40- براق كردن پوشش بطريق جاري Flow brightening
براق كردن پوشش از طريق ذوب و متعاقبأ جامد كردن پوشش را گويند.
2-41- براق كننده (براقي ) Brightener
يك نوع ماده افزودني است كه جهت بهبود براقيت پوشش به محلول آبكاري اضافه مي شود.
2-42- برداشت پوشش Strip
الف - به فرآيند و يا محلولي گفته مي شود كه جهت برداشت پوشش از فلز پايه و يا پوشش زيرين ، مورد استفاده قرار مي گيرد.
ب - برداشت پوشش از فلز پايه و يا پوشش زيرين را گويند.
2-43- برنزه كردن Bronzing
الف - يك فرآيند غوطه وري شيميايي براي مس و آلياژهاي مس و يا فلزات پوشيده شده از مس يا آلياژهاي مس براي تغيير رنگ سطح آن (با پوشش دهي برنز اشباه نشود) مي باشد.
ب - به واژه آبي رنگ شدن ، رجوع شود.
2-44- بستن (انسداد كردن ) خلل و فرج پوشش آندي Sealing of anodic coating
عبارت از عملياتي بعد از آنودايز كردن است كه در طي آن بر اثر جذب ، واكنش شيميايي ، و يا ساير مكانيزمها، خواص مطلوبي همچون افزايش مقاومت پوشش هاي آندي در برابر خوردگي و لك شدن ، و نيز بهبود مقاومت رنگ پوشش حاصل مي گردد.
(پ )
2-45- پاك كننده Detergent
ماده فعال كننده سطحي مي باشد كه توانايي كمك به تميز كردن سطح آلوده را دارا است .
2-46- پتانسيل تماس Contact potential
به اختلاف پتانسيل موجود در محل تماس دو جسم هادي غير همجنس گفته مي شود.
2-47- پرداخت Finish
به واژه هاي پرداخت تيره ، پرداخت مات ، پرداخت روشن (پرداخت ساتن ) و پرداخت براق رجوع شود.
2-48- پرداخت الكتروشيميايي با برس (electrolytic) Brush polishing
يك نوع پرداخت كاري الكتروشيميايي است كه در آن الكتروليت توسط برس و يا پارچه با قطعه ، تماس پيدا مي كند.
2- 49- پرداخت براق Bright Finish
به ايجاد سطحي صاف و يكنواخت با خاصيت بازتابش بالا را مي گويند.
2-50- پرداخت تيره Dull finish
پرداختي كه فاقد خاصيت انتشار و يا انعكاس نور مي باشد.
2-51- پرداخت روشن (پرداخت ساتن ) Satin finish
الف - پرداخت روشن ، به يك بافت جهت دار ظريف گفته مي شود.
ب - پرداخت مات روشن ، بدون بافت جهت دار را گويند.
2-52- پرداخت كاري Polishing
الف - در مفهوم عمومي خود بعنوان صاف كردن سطح فلز كاربرد دارد.
ب - بصورت مفهوم خاص ، بعنوان يكي از مراحل مقدماتي هموارسازي سطح فلز با استفاده از مواد سايا، است . اين ذرات سايا بوسيله چسب به سطح چرخهاي دوار و يا تسمه ها مي چسبند.
2-53- پرداخت كاري شيميايي Chemical polishing
بهبود صافي سطح از طريق غوطه ور كردن قطعه ، در يك محلول را گويند.
2-54- پرداخت كاري بشكه اي (گردان ) Tumbling
پرداخت بر روي قطعات انبوه ، با حضور و يا بدون حضور مواد ساينده و يا ساچمه هاي براق كننده ، و به منظور بهبود پرداخت نهايي سطح ، مي باشد.
2-55- پرداخت مات Mat finish
پرداخت يكنواختي است كه قابليت انعكاس نور، نداشته باشد.
2-56- پلاريزاسيون (قطبش ) Polarization
به تغيير مقدار پتانسيل الكترود بر اثر الكتروليز، نسبت به حالت تعادل گفته مي شود. مقدار اين اختلاف براي اكسيداسيون هاي آندي مثبت ، و براي كاهش هاي كاتدي ، منفي است .
2-57-PH PH
منهاي لگاريتم فعاليت يون هيدروژن است . به كمك انديكاتور و يا روشهاي الكترومتري اندازه گيري مي شود و بعنوان مقياسي براي بيان اسيديته و يا قليائيت محلول ، كاربرد دارد.
3-58- پوست پرتقالي Orange peel
سطحي است كه ظاهري همانند پوست پرتقال دارد.
2-59- پوسته پوسته شدن (كندن ) Peeling
عبارت از جدا شدن (كامل يا جزئي ) پوشش آبكاري شده از فلز پايه و يا پوشش زيرين مي باشد.
2-60- پوسته حاصل از عمليات كارگرم Mill scale
لايه هاي اكسيد چگال هستند كه به هنگام گرم كاري و عمليات حرارتي ، ايجاد مي شوند.
2-61- پوشش آندي Anodic coating
الف - يك پوشش فلزي است كه از فلز پايه فعالتر مي باشد (پوشش قرباني شونده ).
ب - يك پوشش حفاظتي ، تزئيني و يا صنعتي مي باشد كه از تبديل سطح يك فلز در فرآيند اكسيداسيون الكتروليتي حاصل شده است .
2-62- پوشش جانشيني Immersion deposit
توليد يك پوشش فلزي ، بوسيله يك واكنش جانشيني است كه در آن ، يون يك فلز جايگزين يون فلزي ديگري كه در محلول است ، مي شود. بطور مثال :
Fe +Cu+2 → Cu +Fe+2
2-63- پوشش چند لايه اي Multilayer deposit
پوششي است كه بر اثر نشست پياپي دو و يا چند فلز مختلف بدست مي آيد.
2-64- پوشش تماسي Contact plating
عبارت از نشاندن يك پوشش فلزي بر روي يك فلز ديگر (جسم پايه ) مي باشد بدين نحو كه فلز پايه و يك فلز دوم را، در محلول الكتروليت شامل يونهاي فلزي پوشش دهنده وارد مي سازند و تماس خارجي بين آنها را برقرار مي سازند. پس از تشكيل اين مدار، فلز دوم بايد بطريق آندي حل شود.
2-65- پوشش دهي آلياژي Alloy deposition
پوشش دادن هم زمان ، توسط دو يا چند فلز را گويند.
2-66- پوشش دهي الكتريكي (آبكاري ) كامپوزيت Composite electroplate
به واژه ((پوشش چند لايه اي )) رجوع شود
2-67- پوشش دهي به طريق غوطه وري گرم Hot dip Coating
نوع پوشش دهي است كه از طريق فرو بردن فلز پايه در مذاب فلز مورد پوشش ، حاصل مي شود.
2-68- پوشش دهي نفوذي Diffusion coating
ايجاد پوشش آلياژي ، با استفاده از اعمال حرارت در سطح فلز پايه را گويند.
2-69- پوشش دهي غير كاتاليزوري Non - Catalytic plating
نشاندن يك پوشش فلزي بر اثر يك واكنش احيأ شيميايي كنترل شده مي باشد. در اين روش ، فلز يا آلياژ پوشش داده شده نقش كاتاليزور را ندارد.
2-70- پوشش دهي معكوس دوره اي Periodic reverse plating
يكي از روش هاي آبكاري است كه در آن جريان الكتريكي بطور دوره اي معكوس مي شود. مدت زمان هر دوره بيش از چند دقيقه نمي باشد و حتي مي تواند، خيلي كمتر از اين مدت هم باشد.
2-71- پوشش سوخته Burnt deposit
پوشش زبر و نامطلوب ، حاصل از آبكاري تحت دانسيته جريان بسيار بالا مي باشد.
2-72- پوشش لحظه اي (نازك ) Flash plate
پوشش بسيار نازك است كه در زمان كوتاه در عمليات آبكاري ايجاد مي شود.
(ت )
2-73- تاول Blister
نوعي نقص و يا عيب در پوشش است كه به شكل تاول ظاهر مي شود و ناشي از كاهش و فقدان چسبندگي ميان پوشش و فلز پايه مي باشد.
2-74- تردي هيدروژني Hydrogen embrittlement
ترد شدن فلز و يا آلياژ را، به دليل جذب هيدروژن اتمي گويند كه مثلا ، در حين عمليات شستشوي اسيدي ، تميز كردن و يا آبكاري ، اتفاق مي افتد.
2-75- تركيب كيليت Chelate compound
تركيبي است كه در آن اتم فلز، يك قسمت از ساختمان حلقوي تركيب را تشكيل ميدهد و به آساني هم يونيزه نمي گردد.
2-76- تريپولي Tripoli
يك نوع سيليس ترد و خاكي شكل است كه بعنوان ساينده ، بكار برده مي شود
2-77- تكه ، كنده شده (اسپالينگ ) Spalling
به كنده شدن (تكه تكه شدن ) پوشش سطحي گفته مي شود كه بعنوان مثال ، بر اثر اختلاف ضريب انبساط و يا انقباض حرارتي بين فلز پايه و پوشش ، بروز مي نمايد.
2- 78- تعويض كننده يوني Ion exchanger
فرآيند برگشت پذيري است كه طي آن ، يونها بين جامد و مايع بدون تغيير در ساختمان جامد، مبادله مي شوند.
2-79- تميز كاري Cleaning
برداشت تركيبات آلي و ساير مواد خارجي ، از سطح فلز را گويند.
2-80- تميز كاري آندي (معكوس ) cleaning(reverse) Anodic
عبارت از تميز كردن الكتروليتي است كه در آن ، قطعه مورد نظر آند مي باشد.
2-81- تميزكاري امواج صوتي Ultrasonic cleaning
تميزكاري با استفاده از هر روش شيميايي ، همراه با بكارگيري ارتعاشات حاصل از امواج ماوراء صوت را گويند.
2-82- تميز كاري الكتروليتي Electrolytic cleaning
نوعي تميز كاري است كه در آن جريان الكتريكي از محلول عبور و قطعه اي كه مي بايستي تميز شود بعنوان يكي از الكترود ها ، بكار گرفته خواهد شد .
2-83 - تميز كاري امولسيوني Emulsion Cleaning
تميزكاري بوسيله يك مايع امولسيوني است كه متشكل از حلال آلي ، فاز آبي و عامل امولسيون كننده مي باشد.
2-84- تميزكاري به روش خيساندن (قليائي ) Soak cleaning
تميزكاري به روش غوطه وري در محلولهاي قليايي ، و بدون بكارگيري جريان الكتريكي مي باشد.
2-85- تميز كاري پاششي Spray cleaning
تميز كردن از طريق پاشش يك محلول تميز كننده را گويند.
2-86- تميزكاري دوفازي Diphase cleaning
تميز كردن توسط مايعي است كه حاوي يك لايه حلال آلي و يك لايه حلال آبي مي باشد. در اين روش ، تميزكاري ، ناشي از تأثير هم زمان حلال و ايجاد حالت امولسيون مي باشد.
2-87- تميزكاري قليايي Alkaline cleaning
منظور، تميز كردن با استفاده از محلولهاي قليايي مي باشد.
2-88- تميزكاري غوطه وري Immersion cleaning
به واژه ((تميزكاري به روش خيساندن )) توجه شود.
2-89- تميزكاري كاتدي (مستقيم ) cleaning(direct) Cathodic
عبارت از تميز كردن الكتروليتي است كه در آن قطعه مورد نظر كاتد مي باشد.
2-90- تميزكاري مستقيم Direct cleaning
به واژه ((تميزكاري كاتدي )) رجوع شود
2-91- تهيه الكتروليتي فلزات Electro Winning
توليد فلزات بر اثر الكتروليز محلولهايي كه از سنگهاي معدن و يا ساير تركيبات آنها تهيه مي شود با استفاده از آندهاي نامحلول را گويند.
(ج )
2-92- جريان سرگردان Stray current
عبور جريان را در مسيرهايي غير از مدار مورد نظر، نظير وان يا كويلهاي حرارتي داخل آن را گويند.
2-93- جريان متناوب اضافه شده بر جريان مستقيم Superimposed AC
نوعي جريان الكتريكي است كه در آن ، جريان متناوب به جريان مستقيم در يك فرآيند الكتروليتي اضافه مي شود.
2-94- جسم پايه (فلز پايه ) (basis metal) Basis material
جسمي است كه عمل پوشش دهي بر روي آن انجام مي گيرد.
(چ )
2-95- چربي گيري با بخار Vapour degreasing
به چربي زدايي با استفاده از بخارات حلالي گفته مي شود كه بخارات حلال در سطح قطعه به مايع تبديل مي شود.
2-96- چربي گيري با حلال Solvent degreasing
تميزكاري به كمك حلالهاي آلي را گويند.
2-97- چسبندگي Adhesion
قدرت اتصال بين پوشش و جسم پايه مي باشد كه به صورت نيروي لازم در ازاي واحد سطح جهت جدا كردن آنها از يكديگر اندازه گيري و بيان مي شود.
(ح )
2-98- حائل جريان Shield
الف - جسم غير رسانايي است كه جهت توزيع بهتر جريان الكتريكي در آند و يا كاتد ، بكار برده مي شود.
ب - به عمل تغيير توزيع جريان الكتريكي آندي و كاتدي ، با قرار دادن يك غير هادي بين آنها را گويند.
2-99- حفاظت به كمك فلز قرباني شونده Sacrificial protection
يك نوع حفاظت كاتدي از يك فلز است كه در آن يك فلز ديگر جهت جلوگيري از خوردگي فلز مورد نظر و نهايتأ حفاظت آن ، خورده و قرباني مي شود.
2-100- حفاظت به كمك كاتد، قرباني شونده Cathodic protection
فرآيندي است كه بر اثر كاتد كردن فلز، از فلز در مقابل خوردگي محافظت مي شود.
2-101- حفره Pit
عبارت از ايجاد سوراخهاي ريز در سطح فلز، در عمليات آبكاري و يا به علت خوردگي مي باشد.
(خ )
2-102- خروج ناخواسته محلول Drag - out
محلولي است كه بطور ناخواسته به همراه قطعه از وان آبكاري خارج مي شود.
2-103- خلل و فرج (در پوشش ) Pore
به ناپيوستگي هاي ريز و دايره اي شكل كه از سطح تا لايه زيرين آن ادامه دارد، گفته مي شود.
2-104- خوردگي در آند Anode Corrosion
به انحلال الكتروشيميايي آندي فلز در آبكاري گفته مي شود.
(د)
2-105- دانسيته جريان Current density
جرياني است كه بر حسب آمپر بر واحد سطح بيان مي گردد.
2-106- دانسيته جريان بحراني (در الكتروليز) Current density
دانسيته جرياني است كه به ازاي مقادير بالاتر و پايين تر از آن ، واكنشهاي مختلف و بعضأ نامطلوب صورت مي گيرد.
2-107- درختي شكل Trees
ايجاد حالتي است نامنظم و درختي شكل كه در حين عمليات پوشش دهي الكتريكي بر روي كاتد ، و خصوصأ در لبه ها و يا نقاطي كه داراي دانسيته جريان بالايي هستند، ايجاد مي شود.
2-108- ديافراگم (پرده ) Diaphragm
به ديواره جدا كننده متخلخلي ، گفته مي شود كه مناطق آند و كاتد را در تانك آبكاري از يكديگر جدا مي كند.
(ر)
2-109- رنگ آميزي Colouring
يك فرآيند غوطه وري شيميايي است كه منجر به توليد رنگهاي تزئيني مي گردد (به استثنأ سياه كاري بر روي فولاد و يا رنگهاي حاصل با استفاده از مواد رنگي آلي ).
2-110- رنگ كردن Dyeing
رنگي كردن با استفاده از يك ماده رنگينه آلي را گويند.
(ز)
2-111- زبري فوق العاده ريز Star dusting
نوعي زبري فوق العاده ريز در سطح پوشش مي باشد.
2-112- زبري گيري Deburring
به برداشتن زبري ، لبه هاي تيز و پليسه ها، با استفاده از عمليات مكانيكي ، شيميايي و يا الكتروشيميايي ، اطلاق مي شود.
(س )
2-113- ساچمه زني Shot blasting
عملياتي است كه طي آن اجسام كروي ، كوچك و سخت (از قبيل ساچمه هاي فلزي ) به سطح فلز پاشيده مي شوند. از اين امر به منظور تميز كردن و يا پوسته برداري از سطح استفاده مي شود.
2- 114- ساچمه كوبي Shot Peening
عملياتي است كه طي آن اجسام كروي ، كوچك و سخت (نظير ساچمه هاي فلزي ) به منظور سخت كردن و يا ايجاد حالت تزئيني به سطح فلز پاشيده مي شوند.
2- 115- سلول چند خانه اي Divided Cell
سلول مجهز به ديافراگم و يا وسايل مشابه ديگر، جهت جداسازي فيزيكي آنوليت و كاتوليت از يكديگر مي باشد.
2-116- سلول هرينگ Haring Cell
يك سلول چهارگوش از جنس مواد غير هادي است كه داراي الكترودهاي اصلي و كمكي بوده و بدين نحو مي توان قدرت پرتاب ، پلاريزاسيون الكترودها، و پتانسيل بين آنها را ارزيابي نمود.
2-117- سمبه (ماندرل ) Mandrel
الف - فرم يا مدلي است كه به عنوان كاتد در الكتروفرمينگ بكار برده مي شود.
ب - نگه دارنده هاي مورد استفاده براي انجام تستهاي خمش را گويند.
2-118- سنگ زني Grinding
برداشتن مواد را از سطح ، با استفاده از چرخش چرخ دوار صلب ، حاوي مواد ساينده را گويند.
2-119- سياه كاري ، اكسيد سياه Blackening , black oxide
به واژه ((سياه كاري قليايي )) رجوع شود.
2-120- سياه كاري قليايي (سياه كاري ) Alkaline blackening
توليد پوشش اكسيد سياه رنگ بر روي فولاد مي باشد كه با فرو بردن فولاد در محلولهاي داغ نمكهاي قليايي حاصل مي شود.
2-121- سيم وزي Cut wire blasting
پاشش سيم هاي فلزي بريده شده و كوتاه را گويند.
(ش )
2-122- شكست آب water break
وجود لايه ناپيوسته از آب بر روي سطح مي باشد كه نشان دهنده قابليت خيس شدن غير يكنواخت سطح بوده و معمولا ناشي از آلوده بودن سطح مي باشد.
2-123- شكل دادن شيميايي Chemical milling
شكل دادن به قطعه ، از راه فرو بردن آن در محلولهاي خاص ، به نحوي كه صرفا نقاط مورد نظر از سطح خورده مي شوند (با بكارگيري لاك در مناطقي كه نبايستي خورده شوند).
2-124- شن پاشي Sand blasting
پاشش با استفاده از شن و مواد نظير آن ، بعنوان مواد ساينده را گويند.
(ص )
2-125- صيقل كاري Burnishing
پرداخت سطح با مالش دادن تحت فشار مي باشد بدون آنكه لايه سطحي برداشته شود.
2-126- صيقل كاري الكتريكي Electropolishing
صاف و براق كردن سطح يك فلز را، با قرار دادن آن در موقعيت آندي و در يك محلول مناسب گويند.
2-127- صيقل كاري با مايع Liquid honning
به واژه ((پاشش مرطوب )) رجوع شود
(ع )
2-128- عامل اكسيد كننده Oxidizing agent
تركيبي است كه با احيأ شدن خود سبب انجام عمل اكسيداسيون مي گردد.
2-129- عامل امولسيون كننده Emulsifying agent
ماده اي است كه از آن براي ايجاد يك امولسيون پايدار استفاده مي شود.
2-130- عامل كمپلكس كننده Complexing agent
تركيبي كه با يونهاي فلزي تشكيل كمپلكس مي دهد.
2-131- عدد انتقال Transference number
بخشي از جريان كل كه توسط يك نوع يون خاص انتقال داده مي شود را گويند.
2-132- عمليات نفوذي Diffusion treatment
الف - فرآيندي است كه منجر به ايجاد يك لايه سطحي (نفوذي ) از طريق نفوذ لايه فلزي يا غير فلزي به سطح فلز پايه مي گردد.
ب - در آبكاري ، به فرآيند حرارتي اعمال شده به قطعه كار، گفته مي شود، و منظور ايجاد تركيبات بين فلزي و يا آلياژي ، ميان دو يا چند پوشش و فلز پايه مي باشد.
2-133- عيار Karat
ميزان خلوص است كه واحد آن يك بيست و چهارم وزن مي باشد.
(غ )
2-134- غير فعال بودن Passivity
حالتي است كه فلز نمي تواند واكنشهاي معمول خود را در شرايط مشخص به آساني انجام دهد و لذا جهت انجام واكنش به پتانسيل بيشتري نسبت به حالت معمول خود نياز دارد.
2-135- غيرفعال كردن Passivating
ايجاد لايه بسيار نازك محافظي كه معمولا ، از طريق فرو بردن سطح فلز در محيطهايي مناسب ايجاد مي شود را گويند (نظير غيرفعال كردن با اسيد كروميك و يا اسيد فسفريك )
(ف )
2-136- فرآيند بشكه اي Barrel processing
به فرآيندهايي كه در آنها قطعات به صورت انبوه و در مخازن دوار تحت عمليات مكانيكي ، شيميايي و يا الكتروشيميايي قرار مي گيرند، گفته مي شود.
مي توان به عمليات صيقل كاري بشكه اي ، پرداخت بشكه اي و تميزكاري بشكه اي هم اشاره نمود.
2-137- فرچه كاري (mopping) Buffing
نوعي پرداخت كاري است كه در آن از چرخهاي انعطاف پذير دوار استفاده مي شود. سطح اين چرخها توسط ذرات ريز، سايا كه مخلوط شده در چربي ، گريس و يا مايعات ديگر هستند، آغشته مي باشد.
2-138- فسفات كاري Phosphating
الف - تشكيل لايه هاي فسفات نامحلول بر روي سطح فلز را گويند (مفهوم كلي ).
ب - غيرفعال ساختن قطعه آبكاري شده ، بوسيله محلولهاي محتوي اسيد فسفريك و فسفاتها را گويند.
2-139- فعاليت يون (ion) Activity
مفهوم ترموديناميكي غلظت مي باشد.
2-140- فلز غير نجيب Base Metal
فلزي كه از فعاليت شيميايي بيشتري برخوردار است و نقطه مقابل فلز نجيب محسوب مي شود (اين واژه با فلز پايه در آبكاري اشتباه نشود).
2-141- فلز نجيب Nobel Metal
فلزي است كه به سادگي ، تمايل و آمادگي براي تبديل شدن به يون و لذا قابليت حل شدن و انجام واكنشهايي همچون اكسيداسيون و غيره را ندارد. اين فلزات ، از نظر فعاليت نقطه مقابل فلزات غير نجيب هستند.
2-142- فلزينه كردن Metalizing
الف - ايجاد لايه فلزي برروي سطح نارسانا و يا غير فلزي .
ب - ايجاد پوشش هاي فلزي از طريق فرآيندهاي غير الكتروشيميايي ، خواه با پاشش فلز مذاب يا نرم شده در اثر حرارت و خواه به حالت بخار.
(ق )
2-143- قالب Mould
همان واژه ماندرل (قسمت 1) مي باشد.
2-144- قدرت پرتاب throwing power
توانايي و قابليت فرآيندهاي الكتروليتي را، در توزيع يكنواخت جريان الكتريكي بر روي سطوح نامنظم الكترود گويند.
2-145- قدرت پرتاب ميكرو Microthrowing power
توانايي محلول آبكاري الكتريكي را، تحت شرايط معين ، جهت ايجاد پوشش فلزي در منافذ و يا خراشها را گويند.
2-146- قدرت پوشش دهي Covering power
توانايي محلول آبكاري الكتريكي را، تحت شرايط معين ، به منظور نشاندن فلز بر روي سطوح تو رفته و يا حفره هاي عميق را گويند (به تمايز اين واژه با واژه قدرت پرتاب توجه شود).
2-147- قطبش (پلاريزاسيون ) آند Anode Polarization
به واژه (پلاريزاسيون (قطبش ) رجوع شود.
2-148- قطبش (پلاريزاسيون ) كاتد Cathode polarization
به واژه (پلاريزاسيون (قطبش ) رجوع شود.
2- 149- قطبش زدا Depolarization
منظور، كاهش ميزان پلاريزاسيون (قطبش )، در يك الكترود مي باشد.
(ك )
2-150- كاتد Cathode
به الكترودي كه در عمل الكتروليز يونهاي مثبت در آن تخليه ، يونهاي منفي تر تشكيل و يا واكنشهاي احيأ انجام مي گيرد، گفته مي شود.
2-151- كاتد بدل Dummy cathode
كاتدي است كه به منظور حذف و يا تجزيه ناخالصي ها از محلولهاي آبكاري الكتريكي ، مورد استفاده قرار مي گيرد.
2-152- كاتوليت Catholyte
1- در سلول هاي مجهز به ديافراگم ، الكتروليت موجود در منطقه كاتدي را گويند.
2- قسمتي از الكتروليت است كه در مجاورت كاتد واقع مي باشد (اين واژه با اين مفهوم ، غير متداول است ).
2-153- كاتيون Cation
يون داراي بار مثبت را گويند.
2-154- كاهش زبري Cuttingdown
انجام عمليات پرداخت كاري ، به منظور كاهش زبري سطح را گويند.
2-155- كدر، كدر شدن Tarnish, Tarnishing
الف - كم رنگ شدن ، لكه دار شدن و يا بي رنگ شدن فلزات را به علت خوردگي اندك مي گويند.
ب - فيلمي است كه بدين نحو تشكيل مي شود.
2-156- كرومانه كردن Chromating
به معناي تشكيل يك پوشش تبديلي بر روي سطح فلز، با استفاده از محلولهاي حاوي تركيبات كروم (معمولا كروم 6ظرفيتي ) مي باشد.
2-157- كشش سطحي Surface tension
خاصيتي است ناشي از وجود نيروهاي بين ملكولي در لايه سطحي مايعات كه از پخش شدن مايع جلوگيري مي نمايد.
2-158- كمك فيلتر Filter aid
به مواد خنثي و يا نامحلول ، كه براي كمك به فيلتر اصلي و جلوگيري از تجمع زياد ذرات در سطح آن مورد استفاده قرار مي گيرد، گفته مي شود. اين مواد معمولا به صورت پودر يا دانه مي باشند.
(گ )
2-159- گالوانيزاسيون الكتريكي Electrogalvanizing
نشاندن پوشش روي ، با استفاده از جريان الكتريسيته را گويند.
2-160- گره Nodule
نقايصي هستند كه به صورت گره هاي گرد، بر روي كاتد و در حين پوشش دهي الكتريكي بوجود مي آيند.
(ل )
2-161- لايه آندي Anode film
الف - لايه نازكي از محلول آندي است كه به دور آند تشكيل مي شود و تركيب آن متفاوت از محلول اصلي مي باشد.
ب - لايه جامدي است كه در طي عمليات ، بر روي آند تشكيل شده است .
2-162- لايه كاتدي Cathode film
لايه نازكي از محلول كاتدي است كه به دور كاتد تشكيل مي شود و تركيب آن متفاوت از محلول اصلي مي باشد.
2-163- لخته شدن Flocculate
تجمع ذرات را گويند به نحوي كه عمل ترسيب را تسريع و عملي مي نمايد. فرآيند با ازدياد اندازه هاي ذرات همراه مي باشد.
2-164- لكه دار شدن به مرور زمان Spotting out
نمايان شدن لكه و نقاط (خال ) در اثر مرور زمان در سطح پوشش را گويند.
(م )
2-165- ماتريس Matrix
به واژه ماندرل (سميه ) توجه شود.
2-166- ماده افزودني Addition agent
ماده اي است كه به مقدار كم به محلول اضافه مي شود تا خواص پوشش دهي محلول و پوشش حاصل را، بهبود بخشد.
2-167- ماده تعليق كننده Dispersing agent
ماده اي است كه سبب افزايش پايداري ذرات معلق ، در محيط مايع مي گردد.
2-168- ماده ضد حفره اي شدن Anti pitting agent
ماده افزودني خاصي است كه جهت جلوگيري از حفره دار شدن پوششها، در اثر آزاد شدن گاز بكار برده مي شود.
2-169- ماده مقاوم Resist
الف - ماده اي است كه به قسمتي از كاتد و يا آويز آبكاري ، اعمال مي شود تا آن را نارسانا نمايد.
ب - ماده اي است كه به قسمتي از سطح جسم ، به منظور جلوگيري كردن از واكنش فلز در حين عمليات شيميايي و يا الكتروشيميايي ، اعمال مي شود.
2-170- ماده مرطوب كننده Wetting agent
ماده اي است كه كشش سطحي مايع را كاهش مي دهد بنحوي كه مايع مي تواند به راحتي بر روي يك سطح جامد پخش شود.
2-171- محدوده آبكاري براق Bright plating range
محدوده اي از دانسيته جريان است كه در آن محدوده ، پوشش حاصل براق خواهدبود.
2-172- محدوده پوشش دهي Deposition range
به واژه ((محدوده پوشش دهي الكتريكي (آبكاري ))) رجوع شود.
2-173- محدوده پوشش دهي الكتريكي (آبكاري ) Ellectroplating range
محدوده اي از دانسيته جريان الكتريكي است كه در آن محدوده ، پوشش مطلوبي حاصل خواهدشد.
2-174- مواد فعال سطحي Surface active agent
ماده اي است كه حتي در غلظتهاي بسيار كم ، بر كشش سطحي محلول تأثير بگذارد.
2-175- موج خفيف Ripple
وجود آثار جريان متناوب در جريان مستقيم خروجي از يك يكسو كننده را گويند
2-176- ميله انتقال جريان Busbar
ميله صلب فلزي رسانايي است كه جهت انتقال جريان الكتريكي به ميله كاتد و آند، بكار مي رود.
(ن )
2-177- نرم كردن آب Softening of water
به حذف سختي آب ، مثلا با استفاده از تعويض كننده هاي كاتيوني ، گفته مي شود.
2-178- نسبت توزيع فلز Metal distribution ratio
نسبت ضخامت فلز پوشش داده شده ، در دو ناحيه مشخص از كاتد را گويند.
2-179- نمك كمپلكس Complex salt
تركيبي از دو نمك مي باشد كه با هم به نسبت مولكولي ساده متبلور مي شوند. محلول آبي اين نمك واكنشي را نشان مي دهد كه كاملا متفاوت از واكنشهاي نمكهاي اوليه است .
2- 180نمك مضاعف Double salt
دو نمك كه با يكديگر به نسبت ثابتي متبلور شده و در محلولهاي آبي ، از خود واكنشهايي مشابه با حالت مجزاي خود را نشان مي دهند، گويند. نظير نمك راشل .
2-181- نمك هدايت كننده Conducting salt
نمكي است كه جهت افزايش هدايت الكتريكي محلول الكتروليت ، به آن افزوده مي شود.
(و)
2-182- ورود ناخواسته محلول Drag -in
محلولي است كه بطور ناخواسته به همراه قطعه ، وارد وان آبكاري مي شود.
2-183- وزش Blusting
فرآيندي است كه در آن ذرات با سرعت زياد بطرف قطعه مورد نظر اصابت مي كنند.
2-184- وزش دانه هاي ريز Grit blasting
به پاشش دانه هاي ريز و تيز از جنس فولاد يا چدن را گفته مي شود.
2-185- وزش دانه هاي شيشه اي Glass bead blasting
فرآيندي است كه طي آن دانه هاي كوچك و كروي شيشه ، به منظور تميز كردن ، به سطح پاشيده مي شود. اين عمل مي تواند هم به صورت خشك و هم مرطوب انجام گيرد.
2-186- وزش بخار Vapour blasting
به واژه ((پاشش مرطوب )) رجوع شود.
2-187- وزش مرطوب wet blasting
به فرآيندي گفته مي شود كه در آن ، جريان ذرات معلق مواد سايا در آب ، جهت پاك سازي ، تميزكاري و يا پرداخت سطح با سرعت زياد به سطح قطعه كار پاشيده مي شوند.
2-188- ولتاژ مخزن Tank Voltage
كل اختلاف پتانسيل ميان آند و كاتد در عمليات آبكاري الكتريكي و يا سلول الكتروليتي ، در طول عمل الكتروليز را گويند.
2-189- ويسكرز (رشته موئي در آبكاري ) Whiskers
رشته موئي فلزات در اشل ميكروسكوپي را گويند كه اين عمل ، يا در حين عمليات پوشش دهي الكتريكي ، و يا در حين نگه داري و استفاده در شرايط بعد از عمليات آبكاري ، ايجاد مي شود.
(ه )
2-190- هل سل Hull Call
ظرفي است ذوزنقه اي شكل و غير هادي كه در آن الكترودها را به گونه اي قرار مي دهند كه بتوان اثرات واكنشهاي كاتدي و آندي را در محدوده وسيع دانسيته هاي جريان ، مشاهده نمود.
2-191- هم تراز كردن levelling
توانايي و قابليت محلول آبكاري ، به ايجاد سطحي يكنواخت تر و هموارتر نسبت به سطح جسم پايه را گويند.
(ي )
2-192- يكسو كننده Rectifier
دستگاهي است كه براي تبديل جريان الكتريكي متناوب به جريان مستقيم بكار برده مي شود.
2-193- يون زدائي Deionization
حذف يونها از محلول ، به طريق تعويض يوني مي باشد.
Prepared by research and development unit of jalapardazan (JP) |
تهیه شده در واحد پژوهش و گسترش جلاپردازان پرشیا (JP) |
Collecting and editing: Engineer T.E Bachelor of Chemistry, Azad University |
گرد آوری و تدوین : مهندس ت. ا لیسانس شیمی دانشگاه آزاد |
نویسنده این مطلب
کارشناس واحد مدیریت کیفیت
کارشناس شیمی دانشگاه شهید صدوقی
همکار در واحد تحقیق و توسعه جلاپردازان از سال 1395